روزهای بی سابقه

ساخت وبلاگ

امسال بی سابقه ترین سال تو زندگی هرکس بود حتی آدم هایی که سن و سال بالایی دارند هم نمی توانند ادعا کنند که مانند امسال را تجربه کرده اند. سالی که تمام برنامه و ریتم زندگی همه ما رو بهم ریخت. اوایل اسفند ماه تصور نمی کردم که اوضاع اینچنین باشد. اما هرچه گذشت وخامت اوضاع برامون بیشتر روشن شد. بطوری که الان نمی دانیم کی و چه موقع می توانیم مانند فصل های گذشته سال قبل زندگی کنیم. همه چیز منتفی شد. حتی نمی توان برای سفر  تابستانی هم برنامه ریزی کرد. برای گردش و پیک نیک رفتن هم امیدی نداریم. بیشترین سهم زندگیمون را ویروس از ما گرفته، دیگه بچه های من هم که سن و سالی ندارند از غول کرونا صحبت می کنند. آنها هم منتظر رفتن کرونا هستند. نمی دانم بعد از گذشت نزدیک به 2 ماه کی می توانم، کوچولوهای داداشم رو از نزدیک ببینم و بغل کنم.

سبک زندگیمون تغییر کرده، خریدهامون از اپلیکیشن و مجازی شده و تحویل درب منزل.

موهای بچه ها رو داخل خونه کوتاه می کنیم.

هر روز کارمون شده پخت کیک و شیرینی و درست کردن ژله و شربت تا اینجوری بچه ها رو سرگرم کنیم.

تمام وقت و زمان آنها هم با تلویزیون و تبلت پر شده، بطوری که وقتی به پسرم می گم برو حیاط بازی کن اصلا تمایلی نداره و یا می گه تو هم بیا با من بازی کن.

از هم دیگه یه جورایی فرار می کنیم. علیرغم اینکه همدیگر رو دوست داریم از نزدیک شدن به هم می ترسیم. هراس از این بیماری و بدتر از آن ، هراس از مرگ ناشی از این بیماری برای نزدیکانم که مشکل زمینه ای دارند، اوضاعمون را ناجور کرده است.

گاهی به شوخی می گم، داریم به شرایطی نزدیک می شویم که به کرونا التماس می کنیم بیا ما را بگیر تا از این ذغدغه ها نجات پیدا کنیم و شاید برای همیشه ایمن شویم.

حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arayali5 بازدید : 145 تاريخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1399 ساعت: 9:24