حال زندگی

ساخت وبلاگ
احساس می کنم این روزها حال زندگیم خوب نیست، سعی کردم قبل از امدن به سرکار همه چی رو جوری تنظیم کنم که کمترین مشکل پیش بیاد اما نمی دونم چرا اینطور نشد علیرغم جابه جایی و امدن به نزدیکی خانه مامان، فرستادن امیر حسین به مهد یک ماه زودتر از شروع بکارخودم ، احساس می کنم حال زندگیم خوب نیست از بعد از تاسوعا و عاشورا هر روز یکی مریض شده ، مخصوصا امیرحسین و ریحانه که مریضی اونها طول کشید، امیرحسین خانه جدید رو دوست نداره و انگار آنجا ارامش نداره، دائم بهانه میگیره، کارهایی می کنه که در او هیچ سابقه ای نداشته، هیچ روزی را سر موقع سرکار نیومدم . سرو وضع زندگیم نابه سامانه اصلا نمی تونم جمع و جور و مرتبش کنم.

ابراهیم (همسرم) معتقده خانه جدید برای ما خوش یمن نبوده است.کاش وضع جامعه سامان بگیره و ما بتونیم خانه باب میلمون رو بخریم.

البته ناگفته نماند که از این بابت که نزدیک مامان هستم حالم خوبه و آرامشی که دارم بابت همین موضوعه.

پی نوشت: بالاخره خانه مون رو فروختیم خیلی از فروشش خوشحالم اما کاش اوضاع جوری بود که خانه خریده بودیم ، اما متاسفانه وضعیت به گونه ای است که علیرغم تلاش های ما برای خرید خونه، نتونستیم خانه مناسب و خوبی پیدا کنیم و فعلا اجاره کردیم تا شاید این اوضاع هم حالش خوب بشه

حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arayali5 بازدید : 141 تاريخ : جمعه 24 اسفند 1397 ساعت: 5:38