در سال 97 تونستیم خانه مون رو بفروشیم اما متاسفانه نتونستیم ملکی خریداری کنیم(بی ثباتی که می گم همینه) اکثرا دم بذنگاه منصرف می شدند و یا ملکی برای فروش گذاشته بودند که مشکل داشت، قیمت تورم مسکن هم که باورکردنی نبود. مجبور شدیم خانه ای نزدیک منزل مامانم اجاره کنیم
از مردم دلگیرم هر چند حق دارند که به دیگران رحم نکنند و به فکر خودشان باشند مگر کسی به فکر اونها هست. البته آدمهایی هستند که فقط گره در کار دیگران می اندازند و تو این اوضاع و احوال آتش بیار معرکه هستند
فرصت نکردم بیام وبلاگم رو به روز کنم چون ذهن درگیری داشتم و انگار برای هیچ کاری فرصت کافی نداشتم. این درگیری اکثر انرژیم رو می گرفت.
در سال 97 امیرحسین به مهد رفت، اوایلش سختش بود و مقاومت می کرد اما طفلک چاره ای نداشت بالاخره کنار اومد و حالا مهد رو دوست داره.
اوایلی که جابه جایی داشتیم همزمان شده بود با سرکار رفتن من و مهد رفتن امیرحسین، یک فشار روحی به امیرحسین وارد شده بود که خودش معضلی بود. چند روزی طول کشید تا با این جابه جایی کنار بیاید. چه تجربه هایی که این پسر من در امر پیدا کردن خونه و جابه جایی به دست نیاورد.
سال 97 رو دوست نداشتم. سال خوبی نبود.
امیدوارم سال 98 ، روی خوشی به ما نشان بده ، هرچند برخی، زمزمه هایی از بدتر بودنش می کنند اما من امید دارم. کاش برای همه سال خوبی باشه
سال نو همه آدمهایی که نفس می کشند و با امید زنده اند مبارک
سال نو همه ادمهایی که فکر می کنند با تورم ، مالشان بیشتر می شه مبارک( اما بدونید اشتباه می کنید. برکت و رزق و روزی توی ارزانی است به گرانی دلخوش نکنید، شاید به تصورتان ارزش مالتان بیشتر شود اما خوب می دونید که ارزش پولتان کمتر میشه) تفکرتان رو عوض کنید
سال نو همه کسانی که دوستشان دارم، مبارک
سال نو همه مبارک
حرفهای جا مونده...برچسب : نویسنده : arayali5 بازدید : 146