اولین بیماری جدی

ساخت وبلاگ
چند شب پیش هر از گاهی ازخواب بیدار میشد نه شیر می خورد نه پستونک. بالاخره تونستم با یک شیشه آب جوش گرم و نبات آرومش کنم و بخوابه . حدس زدم گرسنه بوده و شیر سیرش نمی کرده. با این وجود فرداش با دکترش صحبت کردم گفت احتمالا گلوش درد می کرده نمی تونسته شیر بخوره اما آبجوش به خاطر ولرم بودنش خورده و آروم شده.

با اینکه می تونستم گلوش درد می کنه اماچون در طول روز مشکلی نداشت و درد گلوش حاد نبود فراموش کردم و نسبت به آن بی اعتنا شد ولی فردا شبش ناپرهیزی کرد و تاصبح آروم وقرار نداشت و از آن شب کم کم تب کرد و حالش بد شد. الان سه روزه که تب دارد و بی قراره روز اول و دوم به حدی اشک ریخت که اندازه نداشت. متاسفانه گلوش عفونت کرده و باید آنتی بیوتیک مصرف کنه.

این بیماری اولین بیماری جدی او بود و به خاطرش خیلی اذیت شد هم خودم هم خودش.

حرفهای جا مونده...
ما را در سایت حرفهای جا مونده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arayali5 بازدید : 240 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 4:39